شعر
نوشته شده توسط : آ.بیژنی

از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب

 

بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلكه آتش در همه آفاق زد

مائده از آسمان در میرسید بی شری و بیع و بی گفت و شنید

در میان قوم موسی چند كَس بی ادب گفتند: كو سیر و عدس؟

 

منقطع شدخوان ونان ازآسمان ماند رنج زرع و بیل و داسمان

بازعیسی چون شفاعت كرد، حق خوان فرستاد وغنیمت بر طبق

مائده از آسمان شد عائده چونکه گفت: انزل علینا مائده

 

باز گستاخان ادب بگذاشتند چون گدایان زله ها برداشتند

 

کرد عیسی لابه ایشان را كه این دائم است و كم نگردد از زمین

 

بد گمانی كردن و حرص آوری كفر باشد نزد خوان مهتری

 

زآن گدا رویان نادیده ز آز آن در رحمت بر ایشان شد فراز

 

نان وخوان ازآسمان شدمنقطع بعد از آن زآن خوان نشد کس منتفع

 

ابر برناید پی منع زكات وز زنا افتد وبا اندر جهات

 

هر چه بر تو آید از ظلمات و غم آن ز بی باكی و گستاخیست هم

 

هركه بی باكی كند درراه دوست ره زن مردان شد و، نامرد اوست

 

از ادب پر نور گشتست این فلك وز ادب معصوم و پاك آمد ملك

 

بُد ز گستاخی كسوف آفتاب شد عزازیلی ز جرات رد باب

 

هر که گستاخی کند اندر طریق گردد اندر وادی حیرت غریق

مولانا





:: برچسب‌ها: شعر مولانا , از خدا جوییم توفیق ادب ,
:: بازدید از این مطلب : 742
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 آبان 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: